یعنی روزی برای کودک و تلویزیون. البته منظور از کودک طبق تعریف یونیسف، انسانهای زیر 18 سال است. یعنی گروه سنی نوجوان هم شامل این روز میشود.
در این روز، تلویزیون ما برنامههای زیادی پخش میکند. به سراغ هنرمندانی رفتیم که به نوعی با تلویزیون درگیرند. یعنی زمانی که کودک و نوجوان بودند از مشتریان تلویزیون بودند و امروز از جمله کسانی هستند که چهره یا اسمشان را در تلویزیون میبینید، صدایشان را می شنوید یا از آثارشان در تلویزیون استفاده میشود.
رودابه حمزه ای؛ نویسنده؛ همراه با نوجوانان
خانم شاعر درست برخلاف تصور ما از شاعرها، در روزگار کودکی ونوجوانی اهل تلویزیون دیدن بودهاست.
رودابه حمزهای
رودابه حمزهای که تا چندی پیش یکی از شاعران برنامه فیتیله بوده، از تلویزیون دوران کودکی و نوجوانیاش به خوبی یاد میکند.
- چرا شاعرها اهل تلویزیون دیدن نیستند؟
برای اینکه ما دوست داریم که اطلاعاتمان را از کتاب به دست بیاوریم. با کتاب مانوستر هستیم. البته من این طوری هستم، دیگران را نمیدانم.
- نوجوان هم بودید، اهل دیدن تلویزیون نبودید؟
آن موقع نسبت به امروز بیشتر تلویزیون میدیدم.
- کدام برنامهها را بیشتر دوست داشتید؟
خیلی از برنامههای تلویزیون را دوست داشتم. کارتون «مدرسه والت»، «دکتر ارنست»، «محله بروبیا»، «عصر حجر»، «پلنگ صورتی»، « پروفسور بالتازار» و «سندباد» را خیلی دوست داشتم. نوجوانی من با کودکی بچههای خودم همزمان بود، به عبارت دیگر من با بچههای خودم بزرگ شدم و باهم تلویزیون میدیدیم.
دنیای عجیب و غریب «عصر حجر»
- چه ویژگیهای مشترکی بین این شخصیتها وجود دارد که شما را در آن سن جذب می کرد؟
الان که به این کارتونها فکر می کنم متوجه میشوم که پشت این کارها اندیشه وجود داشت و فیلمنامهای خوب و قوی.
- گفتید که شاعرها ترجیح میدهند اطلاعاتشان را از راه مطالعه به دست بیاورند، شما آن موقع اطلاعات لازم درباره برنامههای تلویزیون را چگونه به دست میآوردید؟
آن زمان دسترسی به اطلاعات بسیار کم بود. یک مجله دختران و پسران بود و یک کیهان بچهها. باید برای به دست آوردن اطلاعات کلی تلاش میکردیم. مجریهای برنامه کودک به قدری دور از ذهن بودند که تصور میکردیم که آسمانی هستند، حضورشان مثل امروز نبود که در دسترس باشند.
سندباد به همراه گروهش
- الان که برای برنامههای تلویزیون شعر میگویید، بازهم تلویزیون نمیبینید؟
در حال حاضر با اینکه برای تلویزیون کار میکنم، وقت محدودی برا ی تماشای تلویزیون دارم.
- درست مثل کودکان و نوجوانان امروزی که وقت کمی برای دیدن برنامههای مخصوص خودشان میگذارند. دلیل این موضوع چیست؟
امروزه سرگرمی بچهها با دوران ما متفاوت شدهاست. درگذشته تمام عشق مان این بود که تکلیفهایمان را زودتر انجام بدهیم تا برنامه کودک و نوجوان شروع شود. اما امروزه اینترنت و بازیهای رایانهای سرگرمی کودکان شدهاست. تلویزیون هم خوراک خوبی به مخاطب خودش نمیدهد. کارتونهای خارجی یا رزمی است و یا جنگی. به نظرم صلاح نیست که کودکان و نوجوانان این کارتونها را ببینند. سازندگان برنامههای کودکان و نوجوانان خیلی از فضای روحی و ذهنی بچه ها دور شدهاند.خودم دوست ندارم که نوهام تلویزیون ببیند.
محمدرضا شمس؛ نویسنده؛ دنیای شگفت انگیز کارتون
آقای نویسنده در زمان کودکی و نوجوانی حسابی اهل تلویزیون دیدن بودهاست، البته اگرهنوز هم مشغلههای زندگی و کار اجازه بدهد گریزی به این جعبه جادو میزند.
محمدرضا شمس که کتابهای زیادی را برای نوجوانان نوشته و بخش عمدهای از این داستانها تبدیل به فیلمنامه شده است، خاطرات جالبی از تلویزیون دارد. گویا سؤالات ما جرقهای است که او را به دنیای نوجوانی پرتاب کند.
محمدرضا شمس
- با این حساب زمانی که کودک ویا نوجوان بودید، مدام پای تلویزیون بودید؟
زمانی که ما نوجوان بودیم در جایی که زندگی میکردیم، تلویزیون هنوز به خانهها راه نیافته بود. قهوه خانهها تلویزیون داشتند. دو یا سه ساعتی که برای خوردن چای به قهوه خانه میرفتیم تلویزیون هم میدیدیم. وقت زیادی برای تماشای تلویزیون نمیگذاشتیم.
- وقت نمیگذاشتید یا امکاناتش نبود؟
امکانش هم نبود. دوست داشتیم که تلویزیون ببینیم، چون تلویزیون نبود به تفریح دیگری رو میآوردیم. زمانی که چند نفر از اقوام تلویزیون خریدند، من برای دیدن تلویزیون به خانه شان میرفتم.
- نمیگفتند وای باز این آمد؟
به هرحال خانوادهها راضی نبودند، ولی یک یا دوبار اشکال نداشت، اما اگر تعداد این رفت و آمدها زیاد میشد طبیعتا مانع میشدند.
- تا چه زمانی تلویزیون نداشتید؟
زمانی که رفتم سربازی، تلویزیون وارد خانه ما شد. شخصا عاشق تلویزیون بودم. یادم هست که آن موقعها تلویزیون مجموعههای «فراری»، «گوریل ها»، «غرب وحشی وحشی وحشی»، «بالاتر از خطر» و ... را پخش میکرد. من تمام این برنامه ها را میدیدم.
- کارتون چی میدیدید؟
«تام و جری» و «پلنگ صورتی» پخش میشد ، من خیلی به این دو کارتون علاقه داشتم و دارم. کارتون «گربه های اشرافی» را هم خیلی دوست دارم.
- چه چیز این کارتونها برایتان جالب بوده که با این هیجان از آنها یاد میکنید؟
آن زمان تازه کارتون آمده بود؟ دنیای شگفتآوری بود.آن زمان فکر میکردم که چهطور اینها وارد تلویزیون شدهاند. با آن اطلاعات کم دنیای کارتون جالب بود. از طرف دیگر از شیطنتهای تام و جری و کلکهای موشه خوشم میآمد.
- طرفدار کدامشان بودید یا هنوز هم هستید؟
طرفدار موش هستم، اما یک جاهایی دلم برای گربه میسوزد. از کارتون «مورچهخوار»، «رود رانر» و «باگزبانی» هم خیلی خوشم میآمد. آن زمان دنبال هیجان بودیم حتی کتک کاری «لورل و هاردی» هم برایمان جالب بود.
مورچه و مورچهخوار
- الآن چهطور؛ هنوز هم «پلنگ صورتی» و «تام و جری» را میبینید؟
الان هم میبینم، اما ازیک بعد دیگر به آن نگاه میکنم. هنوزهم به کتک کاریهای «لورل و هاردی» میخندم، اما با یک نگاه دیگر. به لایههای زیرین، اجتماعی و زندگی نگاه میکنم. یعنی تخصصیتر به این کارها نگاه میکنم.
- الان چند ساعت برای دیدن تلویزیون وقت میگذارید؟
چون مشغلههای زیادی دارم و نوشتن هم یکی از دغدغههای من است، بعضی از کارتونها، مجموعههای داستانی و فوتبال را میبینم، هنوز دنیای کودکی با من است.
مریم شیرزاد؛گوینده؛ جادوی ذهن قویتر است
زمانی که خانم گوینده حرف میزند، احساس میکنید که دارید یک قطعه ادبی یا یک شعر میشنوید؛ یک شعر لطیف .
مریم شیرزاد که صدای او را روی چهره «آن شرلی» چه در کارتون و چه در مجموعه تلویزیونی شنیدهایم، از دوران نوجوانی و تلویزیون میگوید.
مریم شیرزاد/ عکس : پایگاه اینترنتی ایران دوبله
- برای شما شخصیت ماندگار تلویزیونی، کدام شخصیت است؟
زمان کودکی و نوجوانی من دیدن تلویزیون رایج نبود.فیلم های آن دوره سیاه و سفید بود و من بیشتر برنامه بزرگسالآن را نگاه میکردم.
- اگر بخواهیم یکی از شخصیتها را نام ببرید، به کدام برنامه اشاره میکنید؟
حافظه خوبی ندارم.
- حافظه خوبی ندارید یا تلویزیون برایتان بی تأثیر بودهاست؟
تلویزیون بیتأثیربود.
- و چه دلیلی پشت این بیتأثیری وجود دارد؟
در آن دوران بیشتر کتاب روی من تأثیر داشت. یادم میآید، آن دوران کیهان بچهها خیلی میخواندم. آنچه که خواندنی بود برایم تأثیرگذارتر بود. بعد از خواندن کتاب آن را میبستم ، شخصیتها را در ذهنم میساختم و به داستان فکر میکردم. الآن هم همینطور هستم.
- الآن تلویزیون چه جایگاهی دارد؟
به دلیل اینکه کارم با تلویزیون مرتبط است، تلویزیون نگاه میکنم، اما خیلی از برنامهها برایم جالب نیست. بازهم ترجیح میدهم کتاب بخوانم. برنامههای تلویزیون را به دلیل اینکه یک نفر دیگر به جای من فکر میکند، را دوست ندارم. تلویزیون اجازه نمیدهد که خودم قضاوت کنم.
- پس بگویید کدام شخصیت را که به جای آن حرف زدید، دوست دارید؟
تقربیاً هیچ کدام.
- اما ما خیلی از کارهای شما را که دوبله کردید، دوست داریم. یکی از کارهایتان را انتخاب کنید.
شما لطف دارید. گویندگی در نقش آن شرلی را خیلی دوست دارم. شرلی دختری بود که خیلی حرف میزد. ذهن بسیار پویا و پری داشت و میتوانست همه چیز را به تصویر تبدیل کند. احساساتی غلو شده، اما واقعی داشت. به نظرم خیلی شبیه خودم بود.
آن شرلی پرحرف و شیطان
- خصوصاً که اهل کتاب خواندن هم هست.
(می خندد) درست است.
- گویندگی کارتونی این شخصیت را دوست دارید یا مجموعه تلویزیونی را؟
هردو. بینهایت این شخصیت را دوست دارم.
- به عنوان مخاطب چی؟ کدام برنامه را دوست دارید؟
برنامه «توپولوها» را که فریبا شاهین مقدم آن را دوبله کردهاست ، خیلی دوست دارم، نمیتوانم آن را نبینم. این همه رنگ، نشاط و شادی را وقتی در کنار کارهای ایرانی میگذارم که سراسر نصیحت است، برای من آدم بزرگ جذاب است، چه برسد به کودکان یا نوجوانان که نصیحت شنیدن را دوست ندارند.
- اینروزهامدیردوبلاژ «الیورتویست» هستید.
بله. یک قصه کلاسیک است که من هم برای دوبله آن از دیالوگهای فیلم تبعیت کردم، داستان جالبی دارد که امید در آن موج میزند.
- برای شما هم مهم است که اول کتابش نوشته شده باشد بعد از روی کتاب فیلم بسازند.
بله. زمانی که کتاب میخوانیم، ذهن می تواند خیال پردازی کند. کتاب، خواننده را محدود نمیکند ، شما میتوانید از ذهن وتخیل خودتان کمک بگیرید.
- وقتی کتابی را میخوانید و بعد اثر ساخته شده را میبینید، ذهنتان اذیت نمیشود؟
طبیعی است، وقتی اثری به یک اثر بیرونی تبدیل میشود، با آنچه که در ذهن است تفاوت پیدا میکند، مگر اینکه فیلم یا مجموعه تلویزیونی خیلی خوش ساخت باشد. زمانی که کتاب «برباد رفته» را خواندم، در ذهنم خیلی شخصیتها ساختم، صحنه جنگ در ذهنم بسیار وسیع بود. شاهکار ذهن من خیلی پیشرفتهتر از فیلم بود. صحنه جنگ در فیلم در مقابل تخیلم خیلی کوچک بود.
- با این علاقه ای که به کتاب دارید، تلویزیون را دوست دارید؟
تلویزیون را دوست دارم. اما اگر قرار بر انتخاب باشد، کتاب را به دلیل نزدیکی به روح و ذهنم انتخاب میکنم. اگر قرار باشد کتاب بخوانم یا فیلم ببینم شک نداشته باشید که ترجیح میدهم کتاب بخوانم.
کاوه آهنگر؛ بازیگر؛ روزهای سپری شده نوجوانی
آقای بازیگر جوان، با اینکه در تلویزیون بزرگ شدهاست، زیاد اهل دیدن تلویزیون نیست. کاوه آهنگر که از کودکی پایش به تلویزیون باز و همان جا ماندگار شد، نوجوان مجموعه تلویزیونی«دکتر قریب» این روزها دوران جوانی را تجربه می کند و درگیر بازی در تله فیلم «ای دوست مرا به خاطر بسپار» به کارگردانی حمید نعمت الله است ، البته مشغول بررسی چند پیشنهاد کاری است.
امید آهنگر در مجموعه دکتر قریب/ عکس: مزدک عیاری
- واقعا تلویزیون نگاه نمیکنید؟
ترجیح میدهم که فیلم ببینم. راستش برنامههایی را که تلویزیون پخش میکند، دوست ندارم.
- هیچ کدام از برنامههای تلویزیون را دوست ندارید؟
چرا، برنامههای ورزشی تلویزیون، خصوصا فوتبال را حتما نگاه میکنم.
- کارتون چی؟
زمانی که کودک یا نوجوان بودم، عاشق کارتون «فوتبالیستها» بودم. از کودکی به فوتبال خیلی علاقه داشتم. با این کارتون زندگی میکردم.
- با این همه سخت گیری، چه معیاری برای انتخاب ودیدن فیلم دارید؟
برای دیدن فیلم خیلی سخت گیری نمیکنم. سعی میکنم همه فیلمها را ببینم، اما بیشتر فیلمهای هنری را دوست دارم ، یک وقتهایی هم از دیدن فیلم های اکشن و یا کارهایی که ریتم تندی دارند لذت میبرم.
- یعنی وقتی کودک بودید «پلنگ صورتی» و «تام و جری» را هم نمیدیدید؟
زمانی که من کودک یا نوجوان بودم اصلا تلویزیون نگاه نمیکردم. نه به این دلیل که دوست نداشتم، شاید به دلیل اینکه شرایط کاریام این طوری بود که وقتی برای دیدن تلویزیون نداشتم. آن زمان به جای اینکه که پای تلویزیون بنشینم یا با دوستهایم بازی کنم، سر تصویربرداری بودم؛ چیزی از دوران کودکیام نفهمیدم.
کارتون فوتبالیستها
- یعنی از آن دوران ناراضی هستید؟
ازیک جهت بله؛ چرا که دوران کودکی و نوجوانی را تجربه نکردم. از طرف دیگر ناراضی نیستم؛ زیرا تجربههایی به دست آوردم که الآن برایم خیلی سودمند است.
- کارهای خودتان را هم که از تلویزیون پخش می شود، نگاه نمیکنید؟
چرا، نگاه میکنم. میخواهم نقاط ضعف و قوت کار را ببینم. کارهای برادرم، امید را هم نگاه میکنم،چون همدیگر را راهنمایی می کنیم.
- مجموعه تلویزیونی دکتر قریب را چهطور؟
کامل ندیدم، اما قسمتهای مربوط به خودم و مهدی هاشمی را دیدم.
- کار را دوست داشتید؟
خیلی کار خوبی بود ، نقشم را خیلی دوست داشتم. یک نفر حرفهای و رهبر به نام کیانوش عیاری بالای سر کار بود که باعث شد اثری خوش ساخت وبینظیر ساخته بشود. بازی کردن در این مجموعه خیلی راضی کننده بود. چون هم چیز زیادی یاد گرفتم و هم کار خوب و ماندگاری شد.
- از کارهای دیگرتان، کدام را دوست دارید؟
انتخاب از بین کارهایی که بازی کردم برایم دشواراست. اما مجموعه «پس از باران» را خیلی دوست دارم و نقشم را در فیلم «غریبه آشنا». به طور کلی نقشهایی را که بازی کردم دوست داشتم.